زندگی یک خیاط

جایی برای خلوت با خودم...

دلم برای اون وقتایی که حتی نمیذاشتم ریشه ی موهام پیدا بشه، تنگ شده ...

دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۲ | 8:44 | خیاط باشی |


از صبح که چشم بازکردم مدام یه سوال تو ذهنم میچرخه
چجوریه یکی دلش سیاهه، زیرآب زنه، دو روعه و هزارویک عیب دیگه داره اما نماز، ذکر و زیارتش بجاست..
از سنت استدراج باخبرم
ولی باورم نمیشه اینا گرفتارش باشن
یه مدت که دلم نمیخواست نماز بخونم یکی از دلایلش جانماز آب کشیدن این دسته بود..

یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲ | 9:56 | خیاط باشی |