زندگی یک خیاط

جایی برای خلوت با خودم...

دلم برای اینجا و نوشتن تنگ بود
شما هم اگر میخونی ، برام کامنت بذارم احساس تنهایی نکنم🧡
بیاید اینجا کنار هم باشیم، تنها جایی که میتونیم خودمون باشیم
____________

باید بپذیرم بعضی ها نمی‌خوان تغییر کنن
و من خودم رو ازشون جدا کنم تا بیشتر از این تخلیه انرژی نشدم
گاهی مثل الان دلم نمیخواد بعضی حرفا رو بنویسم، فقط برای اینکه ثبت نشه، که یادم بره چون شیرین نبود، تلخ بود عین زهر
میخوام بیشتر به روان خودم‌اهمیت بدم
بصورت جدی آدم عوض نشو رو نادیده بگیرم و به زندگی خودم برسم.

امتحانات ترم تابستانه هم بسلامتی دادم رفت
منتظرم فردا بابا کتاب های ترم مهر رو برام بخره بشینم ذره ذره بخونم که تلنبار نشه به شب امتحان، ان شاالله🧡
گفته بودم اینجا خواهرم پارچه آورده براش مانتو و شلوار اداری بدوزم، جیب دوفیلتاب بالاخره بعد از چند سری دوختن و راضی نبودن دوختم واسش که خودم لذت میبرم
نتیجه ی تلاشم رو که می بینم امیدوارم میشم به خودم و مسیرم
خدایی متریال باکیفیت خیلی موثره، الان قیچی تیز دارم ولی قبلا با اون قیچی کُندم کارم خراب می‌شد
البته که سعی کردم با عشق بیشتری بدوزم و همین دقتم رو می‌برد بالا مثلا دیروز موقع دوختش چندبار اندازه گرفتم مبادا یه نیم میل هم کم و زیاد باشه
دیگه خودت ببین خیاطی چقدر زحمت داره😊

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ | 13:36 | خیاط باشی | |


دومین امتحان ترم تابستانه رو دیروز دادم❤
میمونه آخرینش که شنبه ست
راستش فکر نمیکردم برام آسون بشه
مزیت پیام نور غیرحضوری بودنشه
ولی من جدیدا خیلی دلم میخواد تو اجتماع باشم و امروز که بعد دو روز پشت سر هم دانشگاه بودن،خونه بودم، میگفتم کاش امروز هم امتحان داشتم که میرفتم دانشگاه🥲😄
ولی نه، غیرحضوری خیلی خوبهه❤😘
دانشگاه مونم خیلی دوستش دارم، باصفاست💙

با خودم فکر کردم از ترم جدید میان ترم ها رو خودم بخونم
که تا موعد امتحانات پایان ترم مطالب رو هم تلنبار نشه و فقط بخواد مرور کنم! ۲۰ واحد برداشتم، ۱۰ تا درس
خدا کمک میکنه مطمئنم🌟

اینا رو نوشتم که برسم به این مطلب که:
هیچوقت فکرش نمی کردم وقتی دانشجو بشم ، اون لحظه ای که دارم حاضر میشم برم برای امتحان، وقتی تو آینه ابروهای نامرتبمو میبینم ، یا موهای سشوار نکشیده ام رو میبینم که بعضی تارهاش تو هواست، یا مانتوم که تکراریه، مهم نباشه واسم ...🙂
یعنی در ساده ترین حالت ممکن برم دانشگاه و اصلا نگران این نباشم بقیه آرایش کرده و با مد روز تیپ زدن
از یه جایی به بعد دیگه خیلی چیزا اهمیتش از دست میده واست.
اینجا ۳۰ سالگی‌ه...

البته که مرتب بودن و آراستگی خیلی خوبه ولی اینکه سخت نگیری هم خیلی خوبه
حالا چند تار موی منم تو هوا باشه
یا آبرویی که قیچی نشده
میخواد تاثیر بذاره روی نظر دیگران راجع به ظاهرم؟ خوب بذاره...

حتی توی خوندنم سخت نگرفتم!
امتحان دیروز تایم زیادی نداشتم که خوب و حسابی بخونم انقدر که اون درس خط به خطش مهم بود
حین خوندنش دیدم نمی رسم تا قبل امتحان تمومش کنم
گفتم مهم نیست! بگیر بخواب و خوابیدم!! لذت بردم از خنکی هوای دم صبح و راضیم از خودم که از خوابم نزدم❤
نمره ام کم شد ولی بازم مهم نبود واسم! گفتم بیخیال! مثلا چه امتیازی رو از دست میدم ؟! فدای سرم!

از منِ کمال گرا بعید بود ولی خداروشکر تونستم بزنم به بیخیالی.

بازم میگم خوبه که دروست رو خوووب بخونی و با نمره عالی پاس کنی ولی اگر وقت کم آوردی هم سخت نگرفتن و رها کردن هم خودش هنرِ😊🙂

دوشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۳ | 14:56 | خیاط باشی | |


کار زشتی کردم!
بعد امتحانم با بابا رفتم داروخانه ضدآفتاب محبوبم رو بخرم
اما چون قبلا از یه فروشنده دیگه رکب خورده بودم، کلی بنده خدا متصدی داروخانه رو سوال پیچ کردم، از برند مورد نظر چند نمونه آورد حتی اجازه داد یه کوچولو رو دستم تست کنم، حتیییی گفت بیا خودتم توی قفسه رو ببین
آقا! ترسیدم اینم مثل قبلی چرب باشه با وجود اینکه درج شده oil free ولی بعد کلی وقت ی که برام گذاشت (هر چند وظیفه ی کاریش بود😁☺😝)
گفتم با اجازه تون من یه مشورت با بابام کنم و بر میگردم
اونم با خوشرویی قبول کرد
و منی که پیچوندم و از داروخانه خارج شدم😐😀

سان سیف می خریدم عجب چیزی بود! پوست رو مخملی میکرد، انگار پرایمر بود، نمی ذاشت یه ذره پوستم چربی ترشح کنه
اما سری آخری که خریدم افتضاح بود! اول که اون پلمپ تیوپ اصلا نداشت، بعدم به خوشبویی قبل نبود و بعدمممم فوق العاده چرب!
دیروز خوشحال و خندان که یه ضدآفتاب دارم، نگران نیستم، قبل اینکه برم دانشگاه زدم روی صورتم و نگم که چقدرررر خورد توی ذوقم!!! چرررررب، اووونقدرررر چررررب که متوسل شدم به دستمال کاغذی برای گرفتن روغنش از روی پوستم
ببین! یه چیزی میگم یه چیزی می شنوی! فوق العاده چرب بود، انگار روغن زده بودم روی پوستم!!!
فکر میکنم خیلی غیرطبیعی و فیک بود!!!
هیچ ضدآفتابی، حتی اون هایی که مخصوص پوست خشکه، انقدر چرب و روغنی نباشه!!!!
وای خدای من😑
دارم فکر میکنم عصر ببرم پس بدم بگم این چیه آخه!! و اگر بذاره جاش شامپویی چیزی بگیرم
درس عبرتی شد تا دیگه از فروشنده معتبر اینترنتی بخرم رااااحت.

یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ | 10:49 | خیاط باشی | |


چند سالی هست از یه آنلاین شاپ بسیار معروف که سلبریتی ها مشتریش هستن محصولات مراقبت پوست میخریدم
امروز خودم محاسبه کردم و مبلغی واریز کردم به حسابشون
بعدم فیش واریزی و آدرس فرستادم که برام ارسال کنند
که ناگهان دیدم خانم پیام داده: عزیزم لطفا ما به التفاوتش رو واریز کنید!!!😳
منو میگی؟! شوک شدم
چند بار قیمت محصولات مورد نظرم رو بعلاوه هزینه ارسال جمع زدم و بازم همون مقداری شد که واریز کرده بودم!!!
ما به التفاوت ۶۵ ت میشد ولی پیام دادم چرا من باید ۶۵ ت اضافه تر بریزم؟؟؟!
مگه من سر گنج نشستم؟؟؟!
شماره کارت فرستادم پولمو برگردونه عمرا دیگه از اینا خرید کنم!!!
فقط می ترسم نده!!
تو این وضعیت مالی یکی بخواد هزار تومن بیشتر ازم بکنه خون جلو چشممو میگیره!!
تازه چند تا چیز دیگه ام میخواستم بخاطر اینکه هزینه ام زیاد می‌شد ازش صرف نظر کردم دیگه خودت ببین چجوری دارم از سر و ته هر چیزی میزنم که فشار نیاد بهم که بتونم به باقی نیازهامم برسم
والا من ذره ذره پول جمع میکنم بعد ایشون ۶۵ ت داره اضافه تر میگیره!!
واقعا شوک شدم چون چندسالی مشتریش بودم انتظار چنین چیزی نداشتم!!!
خدا میخواست خودم محاسبه کنم
چون من هیچوقت این کار رو نمیکردم
اصصصلا چک نمیکردم که ببینم مبلغ اضافه تر نگیرن ازم
چه اشتباهی!
ولی شما از این به بعد قبل از واریز دقیق حساب کنید یه وقت سرتون کلاه نره

هنوز دایرکتمو نگاه نکرده!!
من پولمو احتیاج دارم :(((

پ.ن: آخرین پیامم تهدید بود که: اگر پول پس ندید از راه دیگه ای وارد میشم! (ارواح عمه م😁🤣)

صبح چک کردم دیدم خود صاحب برند وویس داده ادمین اشتباه پیام داده به شما و ما دیگه نمیتونیم پول پس بدیم چون سفارش تون ثبت شده

حقیقتا چون توی چندسالی که مشتری شون بودم از کیفیت محصولات راضی بودم دیگه سکوت کردم که اوکی! ولی بعید میدونم دیگه بعد از این خریدی کنم ازشون.

سه شنبه ششم شهریور ۱۴۰۳ | 21:3 | خیاط باشی | |