زندگی یک خیاط

جایی برای خلوت با خودم...

گفته بودم نوبت تراپی گرفتم،امروز نوبتم بود اما اسکایپ روی موبایل خودم که نصب نشد روی موبایل مامانم نصب شد اما موفق نشدم اکانت بسازم
دارم تلاش می‌کنم وارد بشم بتونم به درمانم برسم چون دیگه نمیخوام اینجوری ادامه بدم.

مثلا دیشب مامانم اینا مجبور شدن خواهرمو بردن بیمارستان و تا اذان صبح درگیر دوا درمون بودن
و منی که از استرس تپش قلب گرفته بودم و خوابم نمی‌برد
مدتها بود استرس نمیگرفتم واقعا خیلی خوب شده بودم اما مدتیه دوباره استرسی شدم که دیگه واجبه که حتما تراپی کنم.

به وبلاگم نگاه میکنم سراسر انرژی منفیه ولی خوب مجبورم بنویسم که تخلیه بشم.
دارم سعی میکنم بسازم خودمو از نو🥲 تهنا نذارید منو🥰💌

چهارشنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۳ | 9:59 | خیاط باشی | |