زندگی یک خیاط

جایی برای خلوت با خودم...

الان که دارم می نویسم،آرومم و صبور
بعد از پست آخر، با نهایت عجز و توپ پُر بلند شدم دوباره رفتم در خونه خدا
دو دور تسبیح ذکر امن یجیب گفتم
بعد بلند شدم آب سیب گرفتم نوش جان کردم،دوباره اومدم نشستم و سوره یس خوندم و اذان گفت
نمازم خوندم و حالا چشمم گرم شده میخوابم بخوابم
انگار طوفان و تنش درونم فروکش کرده که خوابم گرفته🙂

برای هزارمین بار بهم ثابت شده هیچ کجا جز در خونه خدا و ائمه آرامش ندارم
امیدوارم تا پایان چله خبر خوشی بشنوم و گره باز بشه

آی اونایی که میخواید دوباره زمینم بزنید،من پوستم کلفت تر از این حرفاست،بلند شدم قوی تر از قبل، مدتیه یاد گرفتم نباید با کم آوردن،تسلیم شدن دشمنامو خوشحال کنم.🙂🌱

چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۲ | 12:47 | خیاط باشی | |